۱۳۸۷ مرداد ۶, یکشنبه

سُخنی کوتاه در بارۀِ پُرسِمانی مَهین (مهم)

این روزها را تاریخ ِایران به نشان ِروزهایِ سرنوشت ساز ِکشور ِما بایگانی خواهد کرد، روزهایی را که نمی توان بی فَروَر (بیتفاوت) و بدون ِرویکرد به خویشکاریِ مَهینی (مهمی) که هر ایرانیِ آزادیخواه باید پذیرایِ آن باشد، بسازدگی از کنار آن گُذرکرد. خویشکاری مَهین هر ایرانی آزادیخواه بایستی که تلاش برای پیدا کردن ِپاسُخی شایسته برایِ گُذر از چالش و تنگاهایِ ساستاریکِ (سیاسی) کنونی در ایران با کمترین زیان برای مردم و کشور باشد.
چالش مَهینی که همکنون آزادیخواهان ِایران با آن درگیر هستند، پیشآمدِ جنگ میباشد، که سایه سیاه آن هرروز بر فراز ِکشور گسترده تر میشود، پُرسمانی (مسئله ای) که آزادیخواهان ِایران نمی توانند آنرا نهان کنند، و باید پیدا کردن ِپاسخ ِشایسته برایِ جلوگیری از آن، خویشکاریِ کِرامند (با اهمیت) آزادیخواهان ِایران باشد. راستینگی ای (حقیقتی)که ما با آن رودر رو هستیم به این گونه میتوان بخش بندی کرد :
1. آمریکا هیچگونه پیش پِیغانی (پیش شرطی) را برایِ دستیازیدن ِملاها به بمب اتمی، نخواهد پذیرفت.
2. برایِ جلوگیری از ملاها در راه رسیدن به آرزویشان (اتمی شدن)، آمریکا با هیچ کس رودربایستگی ای نخواهد داشت به اینگونه که دَرَنگی در بکاربردن ِجنگ ابزارهایِ اتمی برایِ درهم کوبیدن ِپایگاه ها و سنگرهایِ هسته ایِ ملاها نخواهد کرد.
3. جلوگیری از ملاها برایِ دستیافتن آنها به دلارهایِ نفتی، یگانه راه کم هزینه ای است که میتواند کشور ِایران را بدون ِجنگ و خونریزی و همچنین پیآمدهایِ آزَرَنگ بار ِ(مصیبت بار) آن از شرّ ِملاها نجات به بخشد.
بسیاری از کارشناسان ِرویدادهایِ کِرامند (بااهمیت) جهانی از ماه سپتامبر به نشان ِماه تازش ِارتش آمریکا به ایران نام میبرند. این تازش تلاش ِبیهوده ای است که نه تنها به سرنگونی ملاها نمی سرانجامد، ونکه دست آنها را نیز برایِ بستن ِآخرین روزن ها که آزادیخواهان از آن برای پتکارش (اعتراض) به ساستار هایِ (سیاست های) نامردُمیکِ ملاها، بهره می جُستند، باز خواهد گذاشت. به اینگونه که ملاها میتوانند با بدنام کردن ِآزادیخواهان به "ستون پنجم دشمن"، آسان ترگلویِ آنها را از دم ِتیغ بگذرانند. تازش ِارتشی به ایران فَراپیش ِ (اقدام) گُجسته ای (ناخوشایدندی) است که فرایند ِنهادینه شدن ِدمکراسی در ایران را ده ها سال واپس خواهد زد و به کج راه خواهد برد.
تازش به ایران بیگمان تازشی اتمی خواهد بود. زیرا تنها با گرمایی که بمب اتمی ایجاد میکند آنها خواهند توانست به آماج ِخود که نابودیِ کارگاه هایِ اتمی ایران باشد برسند، که ده ها متر در زیر زمین نگهداری میشوند. در این میان تنها این کارگاه هایِ اتمی نیستند که نابود میشوند، ونکه زیست بوم (طبیعت) ایران که تا 100 کیلومتر به دور ِگرانیگاه این کارگاه هایِ اتمی قرار دارند، به شَوَندِ (علت) خیزآبهایِ رادیواکتیوی، همانند چَرنوبیل (در روسیه سفید) تا صدها سال ارزش ِخود را در جایگاهِ زیستن از دست میدهند. اکنون این راستینگی را در نَگرید که ملاها کارگاه هایِ اتمیِ ایران را در بیست پایگاه در سراسر ایران پنهان کرده ا ند. از آنجاییکه آمریکا به همۀِ این پایگاه ها خواهد تاخت، هیچ یک از اُستان هایِ ایران مورد بخشش یا زنهار (امان) تازش ِ اتمیِ آمریکا قرار نخواهد گرفت. پیامدِ این تازش آلودگی همۀِ شهرهایِ ایران با خیزآبهای اتمی، و میلیونها کُشته و آدم های سوخته که کُرپانی آن خواهند بود. این پیشامدِ گُجسته که در پیش رو است، تنها برآوردِ تراوش ها و برآیندِ توانِ افسانه سازی های من نیست، ونکه راستینگی ای (حقیقتی) سُهش پذیر (قابل لمس) است که تنها با سر در زیر ِبرف فرو بردن، میتوان آنرا ندیده و کم مَهین دانست.
اکنون پُرسمان ِ(مسئله) مَهینی که پاسُخگویی به آن خویشکاریِ (وظیفه) کِرامندِ (با اهمیت) همۀِ آزادیخواهان میباشد، پیدا کردن ِراهکار شایسته برایِ گُذر از این چالش میباشد که با کمترین هزینه بتواند سایهِ شوم این رژیم ِ تبهکار را از سر ِمردم ِایران و جهان کوتاه کند. و برایِ انجام این کار زمان ِزیادی در دست ندارند.
از دیدگاه من امید به برپایی "یک اپوزیسیون نوین" یا یک سازمان یا جبهه ای که بتواند در خاستگاهِ نمایندگی از " اپوزیسیون ِدمکرات ایران " و مردم ِ ایران خود را به دولت هایِ دمکرات در باختر و یا آمریکا بشناساند، بسیار کم میباشد. باوجودیکه، بودنِ آن میتوانست نغش ِ نشاخت کننده ای (تعیین کنند ای) در پا گرفتن ِدمکراسی در ایران داشته باشد. اگر برپایی اینچنین جبهه ای شدنی بود، سه دهه گذشته زمان ِکافی برایِ نهادینه کردن ِاین "جبهۀ دمکرات" میتوانست باشد. هزینه کردن ِزمان و پول برایِ برپایی این چنین سازمان هایی که سازواری (اتفاق نظر) برای نشاخت کردن ِراهبرد، فَرنشین (رئیس) و نماینده های آن با درگیری هایِ سازمانی و حزبی زیادی رودر رو خواهد بود، بهدر دادن ِسرمایه و دور شدن از راستینگی میباشد. برایِ اینکه ما آزادیخواهان در خاستگاه آدم هایِ پراگماتیست و آنهایی که با راستینگی زندگی میکنند، گام هایِ خود را برپایۀِ این رویاهایِ شیرین بلند نکنیم، باید که بدنبال ِراهکارهایی بگردیم که شُدنی باشند.
از دیدگاه من سرنوشتِ ایران در خودِ ایران و بدستِ توانایِ مردم ایران، گارگران و دانشجویان نشاخت (تعیین) خواهد شد. ایرانیان برونمرز میتوانند کمکِ بزرگی به مبارزۀِ آزادیخواهیِ مردم ِایران در درونمرز بکنند، اگر که نغش ِمَهین خود را در خاستگاه نیروهایِ پشتِ کارزار دریابند و به ایرانیانِ درونمرز کمک های پولی و مینویی (روحی) برسانند. همانگونه که در جریان هستید به پاس ِپایورزی (استقامت) و پافشاریهایِ آقایِ منصور اُسانلو، جنبش هایِ کارگری با هوشیاری و سازماندهیِ هَنگَمِه هایِ (اتحادیه های) گارگری در حال پیش روی در سراسر ِ ایران میباشند. بسیاری از رهبران و هموندان ِ (اعضا) این هَنگَمِه هایِ کارگری در تیررس ِ حکومت اسلامی و ارازل و اوباش حکومتی قراردارند. آنها را از کار میرانند و یا بزندان میفرستند. در اینجا خویشکاریِ مَهین ایرانی هایِ برونمز در کمک سازمان داده شده به خانواده ایِ این کُنشگران کارگری بازگویی میشود. برپاییِ یک سازمان ِ پولی که آماج ِآن تنها رساندن ِکُمک هایِ پولی به خانواده هایِ کارگرانی باشد که پیشانی به پیشانی با نیروهایِ ارتجاع درگیر هستند، نمی تواند برایِ ایرانیان برونمز کار بسی دشوار باشد که بخواهند برایِ انجام آن دیدمان ِ(تئوری) برپاییِ "اپوزیسیون نوین" را در دستور کار خود بگذارند. انجام این کار ِوزین، تنها آغازیدن ِیک کارزار (کمپین) بزرگ را درخواست میکند که بر پایۀِ اَپَستام (اعتماد) ایرانیان به یکدیگر برایِ روشن نگه داشتن ِآتشدان ِامید به پیرروزی، استوار باشد.
سامان ِخلافت اسلامی در ایران، یک پینۀِ (وصله) جدا بافته از فرهنگ نهادین (اصلی) ِایرانیان و فرهنگ ِمدرن و شهرینگی در جهان میباشد، که تنها بازده 1400 سال پافشاری وامانده تری رده همبودی در این کشور برایِ زنده نگه داشتن ژاژ پندارها (خرافات) و باورهایِ بی بنیان بوده است. ریشه هایِ این سامان ِنامردُمیک در اندیشه ها و باورهایِ بخشی از ایرانیان به ژاژپندارهایِِ اسلامی استوان (محکم) میباشد. مبارزه با این سامان ِاسلامی، مبارزه با فرهنگِ تازیان است که فرهنگِ نهادین (اصلی) ما ایرنیان نمی باشد که تنها در خاستگاه آبشخور ِ این سامان ِاسلامی بهره برداری میشود. از این رو این پینۀِ گُجَسته که به پَتِستِ (تهدید) بُزرگی برای یکپارچگی ایران و زنهار ِ(امنیت) ایران و جهان فراروییده است، باید که از برگ تاریخ زُدوده شود.
تنها راهی که میتواند با کمترین هزینۀِ جانی و پولی ریشۀِ این سامان ِ تبهکار را خشک کند، بُریدن دستِ آخوندها از رسیدن به درآمد هایِ نفتی میباشد. زیرا درآمد هایِ نفتی پاشنۀِ آشیل ِملاها و بندِ نافِ آنها به شیطان میباشد؛ و بریدن ِدستِ ملاها از این درآمدهایِ هنگفت، مرگ زودبهنام آنها را درپی خواهد داشت. در زمانیکه درآمدهایِ نفتی بجای اینکه در راه آبادانی کشور ایران، آسایش ِ مردم ِایران و ساختن و بخشیدن ِآینده به کودکان ِخیابانی بکار گرفته شود، تنها در راه کمک به بودجۀِ دولتِ سوریه و فلسطین و کمک به سازمان هایِ تروریستی حزب الله و حماس هزینه میشود، بهتر است که بر سر این چاه هایِ نفت سرپوش گذاشته شود و آنها را مهر و موم کرد، تا در آینده در سایه وجودِ یک دولتِ دمکرات این سرمایه هایِ نفتی در آبادانی و بهزیستی مردم ایران بکارگرفته شوند.

چکیده:
آمریکا به هیچ بهایی دستیازیدن ِملاها به بمب اتمی را برنخواهد تابید.
تنها راهی که آمریکا برای جلوگیری از ملاها برایِ دستیافتن به بمب اتمی، میشناسد، تازش اتمی به ایران است.
برای ساختن ِجهانی بدون ترس و ترور باید که ملاها بروند. رفتنی که بدون هزینه نخواهد بود. ولی هزینۀِ رفتن آنها نباید که نابودی ایران باشد. بریدن ِدست ملاها از درآمد هایِ نفتی، تنها راه ای است که میتواند با کمترین هزینۀِ جانی و سرمایه ای شرّ ملاها را از سر ِمردم ِایران و جهان بکند. آزادیخواهان و مردم ایران باید آماده باشند که با شکیبایی به پیشواز این راه بروند و اجرایِ آنرا هتا از جهانِ آزاد خواستار شوند. زیرا باوجود تنگناها و بی بهرهگی هایی (محرومیت هایی) که باید مردم ِ ایران در پیِ از دست رفتن ِدرآمدهایِ نفتی، پذیرا شوند، این یگانه راه ای است که میتواند رنج ِمردم ِایران را با کُفتِشی (ضربه ای) کشنده و تندی که بر ملاها وارد میآورد، بسیار کوتاه کند.

هیچ نظری موجود نیست: